خوزستان، جایی که ستاره ها به هم میرسند
Da1news: به خوزستان می رویم. استانی که روز و شبش دنیایی را در خود دارد. خاطراتی از جنگ ، صلح و زیبایی هایی که در شاخه های نخل هایش نهفته است. به گرمترین استان ایران خواهیم رفت تا با مردمان عرب و فارس و لر آن مرز وبوم آشنا شویم.
مردم خوزستان تمام عیدهای ملی و مذهبی را جشن میگیرند. اهالی شوشتر، دزفول علاوه بر عیدها، جمعه آخر ذیحجه را هم جشن میگیرند. لباس نو میپوشند و به تفریحگاهها میروند، زیرا پس از آن ماه های محرم و صفر را عزادارند. در گذشته به رقص و پایکوبی میپرداختند و شب تا صبح در فضای باز و محوطههای باز به سر میبردند و بر این باور بودند که آن شب ستاره زهره به ستاره مشتری میرسد و کسی که به هم رسیدن این ستارهها را ببیند، هر نیتی بکند برآورده میشود. مردم استان خوزستان عید نوروز را مفصل برگزار میکنند. از چند روز پیش، کلوچه مخصوصی از آرد، روغن، زیره و رازیانه درست میکنند. مراسم آتش افروزی چهارشنبه سوری، مراسم چیدن سفره هفت سین، پوشیدن لباس های نو و رفتن به دید و بازدید نوروزی به شیوه دیگر مناطق ایران در استان خوزستان نیز رایج است. در استان خوزستان روز سیزده را در دو روز جشن میگیرند. روز سیزده با احتساب روز عید نوروز و روز سیزده بدون احتساب روز نوروز، اولی را سیزده عید و دومی را سیزده بعد از عید گویند. در ایام نوروز همه به باغها و تفریحگاهها میروند. در خانهها یا باغها بر شاخه درختان تاب میبندند و تاب سواری میکنند.
استان خوزستان بر خلاف آب و هوای گرمی که دارد ، در بهار طبیعتش چهره شگفت انگیزی به خود می گیرد.
استان خوزستان در جنوب غربی ایران در کرانه خلیج فارس و اروندرود قرار دارد و مرکز استخراج نفت و گاز ایران بهشمار میآید. شهر اهواز مرکز استان خوزستان است. این استان پنجمین استان پرجمعیت ایران است.
خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی و شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمال غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود میشود.
این استان از شمال و شرق توسط کوههای زاگرس احاطه شدهاست، با حرکت به سمت داخل استان از ارتفاع این کوهها کاسته شده و جای خود را به تپه ماهورها میدهد. خوزستان شامل دو منطقه کوهستانی و جلگهای است. دو پنجم کل مساحت استان را کوهستانی و سه پنجم آن جلگهای است. کوه چو، زردکوه، شاویش، آب بندان، مامازاد، کوه سیاه و کوه چال از جمله کوههای خوزستان هستند. جلگه خوزستان شیب کمی دارد و در برخی از نقاط آن گنبدهای نمکی موجود است که نقش عمدهای در شور کردن اراضی و آبها دارد.
آب و هوایی نیمهبیابانی که شهرهای آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان، دشت آزادگان و نواحی دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و نواحی شمال اهواز را در بر میگیرد. آب و هوای استپ گرم که نواحی شمال دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و شمال اهواز را در بر میگیرد. استان خوزستان تحت تأثیر سه نوع باد قرار دارد: اولین باد، جریان سرد نواحی کوهستانی و دومین باد (شرجی)، جریان گرم و رطوبی از خلیجفارس است که به سوی جلگه میوزد. سومین باد یا باد سموم از عربستان میوزد و همیشه مقداری شن و خاک و رطوبت همراه دارد. براساس دادههای ایستگاههای سینوپتیک استان خوزستان در سال ۱۳۷۵، حداقل مطلق درجه حرارت ۰/۲- درجه سانتیگراد و حداکثر مطلق درجه حرارت با ۵۰/۴۰ درجه سانتیگراد در اهواز گزارش شده است.
خوزستان از اسفند ماه کم کم رخت بهار را به تن می کند و تا اواخر اردیبهشت ماه هوای لطیف و خنکی دارد. اگر به دنبال برنامه ریزی یک سفر خوب بهاری به این استان هستید، تا دیرنشده اقدام کنید که در غیر این صورت گرمای خرماپزان خوزستان نصیبتان می شود!
موسیقی
خوزستان سرزمین چهار فصل، مینیاتور تنوع قومی در کشور است که محل تلاقی فرهنگهای مختلفی است که در عین تاثیر پذیری متقابل، هریک نمود خاص خود را حفظ کرده اند. موسیقی نیز یکی از شاخصهای معرف این قومیتهاست که در هر منطقه و قومیت از استان، صورت ویژه ای دارد. در مناطق عرب نشین و در میان قوم عرب، موسیقی بیشتر متأثر از مقامهای عربی و شباهت خاصی به موسیقی مقامی جنوب عراق دارد. درمیان قوم بختیاری موسیقی جایگاه خاصی دارد و در آیین های شادی و ماتم، نوازندگان سازهای محلی حضوری مشهود دارند. موسیقی بختیاری مانند دیگر موسیقی های محلی از سادگی خاصی برخوردار است اما وجه تشابه و تفاوتهای زیادی با دیگر موسیقی های محلی دارد.
سازهای رایج موسیقی این منطقه در وهله اول تار و سپس سرنا، دهل، نی جفته و دایره است و با توجه به همسایگی این منطقه با فرهنگهای مجاور، بعضی از گوشه ها و قطعات در بین دو فرهنگ مجاور مانند شوشتری دزفولی و بختیاری اشتراک دارند.
گرچه امروزه انواع غذاهای ایرانی در استان خوزستان تهیه می شود ولی غذاهای محلی که از مواد در دسترس و با توجه به شرایط آب و هوایی درست می شوند هنوز جایگاه خاصی دارند. برخی از عادات خوراکی مردم استان خوزستان جالب توجه اند. آن ها خوراک های تابستانی و زمستانی دارند. در تابستان از مهمانان خود با شربت آلبالو، سکنجبین و شربت زعفران پذیرایی می کنند و در زمستان، خرما و ارده به عنوان وسیله پذیرایی استفاده می شود. از لبنیات به مقدار زیاد استفاده می کنند و رنگینک از خوراک های بسیار مقوی و خوش مزه است که در هنگام صرف ناهار و شام مصرف می شود. در این استان در کنار غذاهای محلی و مخصوص استان برای مهمانان تهیه می شود ولی برخی غذاهای محلی در این استان وجود دارند که برای گردشگران جالب است. از جمله مهم ترین غذاهای محلی مردم استان خوزستان ماهی است. قلیه ماهی غذایی خوش مزه و به یاد ماندنی است که در این استان با ماهی و تمبر هندی تهیه می شود. آبگوشت متداول ترین غذای مردم شهر و روستا است.آش دوغ، آش ارده، قلقل، قلیه ماهی، کباب ماهی، ماهی شکم پر، میگو، برزنگک، دال عدسی، درشته( گمنه)، مچبوس، حمیص، خرما گرم، سیر بقله( سیر باقلا)، اوپیازی شادگان، میانگران ایذه، بامدژ اهواز، هورالعظم.
غذاهای محلی:
انواع غذاهای سنتی شامل: اوانوری owanori (آب انار)، ابوقله owboqle(آب باقلا)، آبگوشت، اوعدسowadas، اوماشک owmâs (آب ماش)، اوپیوزی owpiyozi (آب پیاز)، گوینه gevine، اوموهی owmohi(آب ماهی)، برنج، باقلا، آش کارده، اوربنیکwrebenik
شیرینی ها و شربت ها شامل: حلوای آردگندم،حلوای آردبرنج، حلوای شیره خرما، حلوای خرما، پالیلقی، فل، نان شیرینی حلوای سیاه، قرصک، چوخیزورون، مسقطی،حلوای نشاء، حلوای انگشت پیچ
انواع نان شامل: نان تیری، نان بلبل balbal، بلبل کلخنگی balbalekalxongi، شل شلوšolšolu، تودون tavdun
اقوام و زبان
: اعراب، عملهها ، بختیاریها، بالاگریوهها و کولیها از اقوام ساکن در استان هستند. لری، فارسی با لهجههای دزفولی، شوشتری، بهبهانی، آبادانی و خرمشهری (لهجه شهرنشینان) و عربی از زبانهای رایج در خوزستان هستند.
بازیهای سنتیِ اعراب
شاملِ:تُبه- چعب بازی- حیله- عظیم الغطاء- غمازه جیجو- رُکبان-مهابث-راوت یا رُوا- سبط یا ثابت- علی ابو- ُمسگِلَه- اُم ذیوه- لعب لوز- لعب تین-گِلول-گُرگِتَه-شِگَت َبطَن عُمَر
معرفی ِ چند بازی سنتیِ اعراب
عظیم الغطا
در این بازی که در شب های مهتابی انجام می شود تعدادی دور هم جمع می شوند و کسی بر حسب قرعه انتخاب می شود تا تکه استخوانی تهیه کند. سپس بازیکنان دیگر چشمهایشان را می بندند و شخص انتخاب شده در همان لحظه استخوان را به نقطه ای پرت می کند. بعد از آن بازیکنان که چشم خود را باز کرده اند به جستجوی استخوان می پردازند. هر کدام از بازیکنان که استخوان را بیابد به عنوان بردنده محسوب خواهد شد. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان خرمشهر ثبت شده است.
حیلِه
این بازی را بیشتر از همه دختران انجام می دهند. بدین ترتیب پای خود را در بغل می گیرند و می دوند. در این رقابت هر کس بتواند بیشتر بدود برنده خواهد بود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان خرمشهر ثبت شده است.
گُرگِتَه
این بازی بیشتر در فصل برداشت محصولات، بین دختران و پسران کشاورز انجام می شود. هنگام برداشت خرما ها، بچه ها کلمه “گرگته”را یک نفس ادا کرده و خرماهایی را که روی زمین ریخته شده اند، جمع کرده و در جعبه ها می ریزند. هر کس که بتواند این کلمه را با همان نفس بکشد، و خرمای بیشتری جمع کند، برنده خواهد بود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان آبادان ثبت شده است.
ُهمِرییَه- hommeriye
در این بازی که در آب انجام می شود تمام افراد شناکنان به سوی جلو حرکت می کنند. فرد انتخاب شده به دنبال آنها شنا می کند. به هر کس که رسید و دستش را روی سر او گذاشت، آن فرد باید پشت سر بقیه قرار گیرد و مانند فرد قبلی همین کار را تکرار نماید. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان شوش ثبت شده است.
ِاحبال(طناب کشی)
وسیله بازی طنابی بلند و محکم است و گاهی مقداری پارچه. در این بازی ابتدا خطی روی زمین می کشند بعد در وسط طناب دو گره در فاصله معین می زنند یا به جای گره، دستمالی در وسط طناب می بندند. هر گروه یک سر طناب را می گیرد و با فرمان سر گروه بازی آغاز می شود. هر کدام از گروهها تلاش می کنند طناب را به سوی خود بکشند. اگر گروهی موفق شود با کشش طناب، گره یا دستمال محدوده گروه مقابلشان را از روی خط مرزی به سوی خود بکشند، برنده خواهند بود. این بازی در تحقیقات مردم نگاری شهرستان شوش ثبت شده است.
بازیهای سنتی لرها و بختیاریها
کله ورووانکkelavaruvânak))- خرس خرسی(xers xersi)-جیزبازی(jizbâzi) یا پندگال(pendegâl (- پشکل غار(peškelegâr)- کاکله مشت یا پوچ بازی(kâkelamošt)- تپ تپو(taptapu)- تل تل(taltal)- بند سرلنگ (bande sare leng)- قاچو- بِتی بازی- چغال( چغه)-دال پِلان-ُگل ُگلرز- قاو- چزگو- جوزو- هِی مِلکی-کاز کیز-کیله پینه-چو چور- طاق پیل- چار پشکلی- خالکی
مراسم قهوه خوری اعراب خوزستان
مراسم قهوه خوری از روزگار دیرین مورد احترام مردم عرب و دارای آیین و رسومات خاص خـــود میباشد.قهوه اولین چیزی است که عربها پس از سلام و خوش آمدگویی با آن از میهمانان خـــــــود پذیرایی میکنند.قهوه جهت پذیرایی از همه افراد قوم و میهمانان فقیر و غنی استفاده میشود.
تناسب آب و هوائى با زندگى کوچنشینى موجب شده که در این استان، بخشى از جمعیت به دامدارى پرداخته و به ییلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سلیمان، دزفول، شوشتر، ایذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ییلاقى ایلات بختیارى و بخشى از ایلات لرستان و ایلام مىباشد.
بخشى از عشایر این استان اعرابى هستند که در طول تاریخ و بهمرور زمان از صحراى عربستان کوچیده و سالهاى دراز در خوزستان ماندگار شدند.
زبان عشایر بومى عربى و عشایر مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مىگذرانند به زبان و گویش خاص (لری) سخن مىگویند.
در بین شهرستانهاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعیت عشایر قشلاقى است.
خوزستان بهدلیل دارا بودن ویژگىهاى آب و هوائی، از دیرباز تاکنون، مسکن ایلها و طایفههاى گوناگون بوده است. اقوام کوچنشین این منطقه به سه دسته عمده لر – ترک و عرب تقسیم مىشوند.
رعایت آداب و رسوم و شیوههاى قومی، از مسائلى است که شیخ یا رهبر در نظام عشایرى عرب بر آن تأکید داشت. مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مىیافت و در بقیه مراسم و سنن قومى نیز حضورى فعال داشت.
در بین ایلات ایران، ایلى بهنام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آنرا به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مىگویند.
عروسى در ایل لرکىها با شرط رضایت والدین امکانپذیر است. از روشهاى ازدواج در این ایل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پیشنهاد مىکند همبهر شود؛ یعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مىشود.
در بین لرکىها زن ارزش زیادى دارد. پس از دید و بازدید خانواده پسر، مشاوره مىپردازند و دفعات بعد بهعنوان بازدید با سوغاتى به منزل والدین دختر مىروند و گاهى چند روز آنجا مىمانند. سپس مراسم خواستگارى پیش مىآید. در روز معینى پدر داماد بههمراه عدهاى از ریشسفیدان محل با لباسهاى رسمى سوار بر اسب با هدایائى نظیر کلهقند، چای، توتون، گوسفند به خانه عروس مىروند. خانواد عروس نیز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پیاده طى مىکنند. سپس غذا تدارک دیده مىشود. در صورت توافق خانواده? عروس در پایان مجلس، قرار کاغذگیرانى (نامزدی) مىگذراد.
در مجلس نامزدى ریش سفیدان، معتمدین محل و میرزا (نویسنده) در خانه پدر عروس حاضر مىشوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مىشود و دست و پاى عروس را حنا مىبندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ یکى آواز مىخواند و یکى نى مىزند، بعد بزرگتر محل به میرزا مىگوید که شروع کنیم و وسایل نوشتن حاضر مىشود و مهریه و شیربها و جهیزیه تعیین و ثبت مىشود. حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مىکنند و کف مىزنند که به آن ”کف مارکی“ (کف مبارکی) مىگویند. از آن بهبعد دختر نامزد پسر مىشود.
پس از این جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفین عروسى روبهراه مىشود. وگرنه چند ماهى صبر مىکنند که به آن بردبانه مىگویند.
چند روز مانده به عروسى کمکم تدارک عروسى را مىبینند و گاهى نیز اینکار را ازچند ماه پیشتر آغاز مىکنند. تا روز عروسى این کارها انجام گیرد: سفید کردن برنج، آرد کردن گندم، تهیه نان، خرید قند و چاى و توتون و تنباکو، تهیه هیزم، تهیه وسایل پخت و پز، تهیه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده)، دعوت قوم و خیش که هر یک مراسم مخصوص بهخود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نیز مراسم خاص خود را دارد.
بردن جهیز عروس را ”پشا“ مىنامند که شامل قالی، گلیم، جاجیم، بالش، خورجین مىباشد. یکى دو هفته پس از عروسى خانواده عروس، داماد عروس را به شام دعوت مىکنند. این دعوت را ”پاگشونی“ مىنامند.
ازدواج
در گذشته در بین اقوام منطقه ازدواجها بیشتر به صورت درون گروهی بود . دزفولی ها بعد از کسب اجاز? خواستگاری که به آن دلالی (dalâli) می گویند طی مراسمی میزان مهریه و شیر بها را مشخص کرده و اعلام توافق می کنند . دو روز پس از توافق در جلسه خواستگاری جشن شیرینی اشکنون (sirini esksnun ( برگزار شده و نامزدی دو زوج را به بستگان اعلام می کنند . در طی این دوران اقدام به خرید لوازم عقد می کنند و طی مراسمی عقد را به انجام می رسانند .
در گذشته اقلامی مانند سماور ،مسقنه،ظروف مسی،منقل،فرش دستبافت و..جهیزیه عروس را تشکیل می داد.
عروسی
روز عروسی، عروس و داماد را به حمام می روند . چند زن همیشه عروس را همراهی می کنند . زمانی که داماد از حمام بیرون می آید به پیشوازش می روند ? او را بر صندلی می نشانند و به پایکوبی می پردازند کسانی که دعوت شده اند پولی به عنوان هدیه به داماد می دهند که به آن شادباش می گویند . پس از مراسم در زمان بردن عروس و داماد به خانه خود جلوی پای آنها گوسفندی قربانی می کنند .صبح روز بعد از عروسی زنان به دیدن عروس می روند و هر کس هدیه ای تقدیم می کند این رسم را ری گشون (rigusun) می نامند .
نوروز
قبل از فرا رسیدن نوروز همانند یک رسم دیرینه چهارشنبه آخر سال را جشن می گیرند . در گذشته در شب چهارشنبه سوری بوته های خار را در کنار خانه آتش زده ? از روی آن می پریدند و این شعر را می خواندند: زردی من از تو ? سرخی تو از من . مردم به پیشواز نوروز می روند وخود را برای روزهای بهاری آماده کرده و به دید و بازدید می روند . آنها معتقدند اولین شخصی که بعد از تحویل سال وارد خانه شود اگر خوش قدم باشد آن را به فال نیک می گیرند ودر این سال برایشان برکت به همراه دارد . اما اگر شخص فقیری در خانه را بزند آن را بد یمن می دانند .دزفولیها دو سیزده بدر دارند یکی روز سیزده فروردین و دیگری سیزده روز بعد از اول عید که مطابق 14فروردین می باشد و به آن سیزده بعد از عید می گویند و در این دو روز به تفریح در طبیعت می پردازند .
حدودا 4 درصد (دو و نیم میلیون نفر) جمعـیت ایران عـرب تبار هستـند که بـیشتر آنها در استان خوزستان و جزایر خلیج فارس سکنا گزیده اند. به مردم عـرب ساکن نوار ساحلی جنوب، که می توان بسیاری از ویـژگیهای فارس ها را در آنها دید، بندری می گویـند. لباس بلند سنتی مردان عـرب ثوب یا دشداشه و دستاری که بر سر می گذارند “ گتره “ نام دارد. اکثر عـربهای ایران هنوز به زبان عـربی تکلم می کنند.
آغاز کوچ عربها به خوزستان از پیش از اسلام در دوران ساسانیان بوده است. البته پس از اسلام نیز قبایل عرب در پی لشکریان فاتح به سوی کشورهای گشوده شده از جمله مناطقی از ایران کوچ کردند که در خوزستان به علت وجود اعراب پیش از اسلام، پس از اسلام نیز قبایل و عشایر بسیاری به این منطقه آمدند. البته امروزه جمعیت عربهای خوزستان نسبت به اقوام فارسی زبان (بختیاریها، شوشتری و دزفولیها) در اقلیت قرار دارند.
رسوم تولد نوزاد
در گذشته برای جلو گیری از “آل”(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها این کار را برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط”از ما بهتران”انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،2 نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.
دندان در آوردن کودک
بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungoمیگویند.
همسر گزینی
اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب خود دارند.در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.
در گذشته در جریان همسر گزینی رسمی به نام “ناف بران”مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.