کشاورزی هوشمند به آب و هوا (اقلیم محور)، چرا و چگونه؟
پایگاه خبری DA1news: سیستم کشاورزی جهان با چالش های تغذیه جمعیت رو به رشد، سازگاری با تغییرات آب و هوایی و کاهش پیامدهای زیست محیطی مواجه است، مفهوم کشاورزی هوشمند با آب و هوا (CSA) به عنوان یک استراتژی جامع برای کمک به رسیدگی به این مسائل طراحی و اجرا می شود.
به گزارش اخبار روزانه کشاورزی، کشاورزی هوشمند با آب و هوا (اقلیم محور) چند سالی است که توسط محققان، مسئولان و سیاستگذاران کشاورزی مطرح شده است و در این بین معاون آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی طی نشست ها و همایش های متعدد و مختلف، کشاورزی اقلیم محور را تنها گزینه برون رفت از چالش بزرگ آب و خاک در کشور دانسته است.
با این حال، هیچ چارچوب استاندارد شده ای برای ارزیابی اینکه آیا شیوه های CSA مزایای مورد نظر را ایجاد می کند وجود ندارد. اما کشاورزی دنیای امروز خواستار ایجاد یک چارچوب سازگار، به طور گسترده و استاندارد شده برای ارزیابی این است که چه چیزی یک سیستم کشاورزی خاص یا عملکرد را “هوشمند برای آب و هوا” می کند.
پس زمینه
تغییرات آب و هوایی و ناامنی غذایی دو چالش پیچیده و به هم پیوسته هستند که جهان باید به آنها رسیدگی کند. با پیش بینی جمعیت جهانی به 9.7 میلیارد نفر تا سال 2050، فشار فزاینده ای بر کشاورزی تولید و مدیریت زنجیره تامین برای کاهش ناامنی غذایی وجود دارد (سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد [FAO]، 2013). این چالش به دلیل تغییرات آب و هوایی جهانی، ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه ای انسانی (GhG) دشوارتر شده است، که بخش قابل توجهی از آن به کشاورزی نسبت داده می شود (آژانس حفاظت از محیط زیست، 2024). بنابراین، تمرکز بیشتر بر سیستم های کشاورزی پایدار برای تضمین امنیت غذایی، بهبود سلامت محیط زیست و پاسخ به تغییرات آب و هوا ضروری است.
CSA قصد دارد در پرداختن به این چالش نهایی کمک کند.
فرض بر این است که سیستمها و شیوههای کشاورزی به نام CSA حداقل دو مورد از چالشهای به هم پیوسته تغذیه جمعیت رو به رشد، سازگاری با تغییرات آب و هوا و کاهش آسیبهای زیستمحیطی را برطرف میکنند (بانک جهانی، 2024). با این حال، فقدان یک چارچوب استاندارد برای ارزیابی اینکه آیا شیوههای CSA مزایای مورد نظر خود را ایجاد میکنند یا خیر، محیطی را ارتقا میدهد که در آن اصطلاح CSA میتواند خودسرانه برای هر سیستم کشاورزی یا عملی که فرض میشود دارای مزیت تولید، زیستمحیطی یا آب و هوایی است به کار رود. به عنوان مثال، در سال 2024، وزارت کشاورزی ایالات متحده 15 روش را به فهرست حفاظت از آب و هوای هوشمند خود اضافه کرد که واجد شرایط بودجه برنامه مشوق های کیفیت محیطی (EQIP) بودند، اما بسیاری از آنها احتمالاً فاقد مزایای اقلیمی ملموس هستند (شچینگر، 2024). برای اطمینان از اینکه الگوی CSA واقعاً مزایای ملموس مورد نیاز برای رسیدگی به ناامنی غذایی، پایداری محیطی و تغییرات آب و هوایی را ایجاد میکند، باید یک چارچوب استاندارد با پشتیبانی سازمانهای کشاورزی جهانی اتخاذ شود.
به سوی چارچوب کشاورزی هوشمند اقلیم
بسیاری از سازمان ها به طور کلی CSA را تعریف کرده اند، از جمله بانک جهانی، فائو، و وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA). این تعاریف با اصول اصلی (1) افزایش بهره وری کشاورزی، (2) افزایش انعطاف پذیری کشاورزی، و (3) کاهش انتشار گازهای گلخانه ای (بانک جهانی، 2024؛ فائو، 2024؛ مرکز آب و هوای شمال شرقی USDA، n.d.) مرتبط هستند.
علیرغم توافق بین سازمانهای کشاورزی در مورد ستونهای گسترده CSA، هیچ چارچوب استانداردی برای ارزیابی اینکه آیا شیوهها یا فناوریهایی که به عنوان «هوشمند برای آب و هوا» شناسایی شدهاند، مزایای مورد نظر را همانطور که در چارچوب تعریف شده است، وجود ندارد. یک چارچوب استاندارد، مجموعهای از معیارهای مشترک را برای ارزیابی ویژگیهای اقلیمی هوشمند شیوههای کشاورزی در مناطق مختلف فراهم میکند. یک چارچوب استاندارد همچنین تولیدکنندگان، سیاست گذاران و محققان را قادر می سازد تا به طور مداوم اثربخشی، مبادلات، و موانع اجرای سیستم ها و شیوه های مختلف CSA را با هم مقایسه کنند. این چارچوب منجر به اجرای بهتر اهداف CSA، توسعه سیاست بهتر و فرآیندهای تصمیم گیری آگاهانه تر در مقیاس ملی خواهد شد.
علاوه بر این، تخصیص مؤثر منابع بدون ارزیابی روشن از چگونگی شناسایی یک سیستم یا عمل به عنوان «هوشمند برای آب و هوا» یا تا چه حدی که مزایای «هوشمند برای آب و هوا» را به همراه دارد، دشوار است.
بحث زراعت جنگلی
هنگام تجزیه و تحلیل سیستمهای آگروفارستری و پنج روش آن (کاشت کوچهها، حائلهای جنگلهای ساحلی، سیلو مرتع، بادشکنها و کشاورزی جنگل) از طریق چارچوب سه ستونی CSA، شواهد علمی قوی نشان میدهد که این سیستم بهرهوری، افزایش سازگاری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای را افزایش میدهد. هنگامی که به درستی اجرا و مدیریت شود، سیستم های زراعت جنگلی به طور همزمان “نیازهای تولیدی کشاورزان و مالکان زمین را در حالی که مزایای زیست محیطی برای جامعه فراهم می کند” را برطرف می کند.