کارآفرینی زنان روستایی = توانمندسازی زنان

پایگاه خبری Da1news: برای دولت‌های جنوب جهانی و سازمان‌های توسعه‌ای، علاوه بر کارآفرینی به‌عنوان ابزاری استراتژیک برای رشد اقتصادی، توسعه اجتماعی و تاب‌آوری، جنبه دیگری نیز بسیار مهم است: کارآفرینی به‌عنوان مکانیزمی برای استقلال. کارآفرینان روی پای خود می ایستند و می توانند نیازهای خود را بدون وابستگی به دیگران برآورده کنند.

به گزارش گروه اجتماعی اخبار روزانه کشاورزی، مدتی است که کارآفرینی زنان به عنوان عنصری از توانمندسازی زنان تلقی می شود. برای زنان، این اغلب به عنوان استقلال مالی تلقی می شود که به آنها قدرت تصمیم گیری و استقلال از تصمیمات اعضای مرد خانواده می دهد. محققین جنسیت سوفی آلخالد و کارین برگلوند فرضیه پشت این موضوع را اینگونه خلاصه می کنند: زنان برای کارآفرینی خوب هستند و کارآفرینی برای زنان خوب است.

اما آیا واقعاً چنین پیوند واضحی وجود دارد؟ این سوال توسط اولوفیونمیلولا اوجدیران و آلیستر اندرسون در نشریه خود با عنوان «کارآفرینی زنان در جنوب جهانی: توانمندسازی و رهایی؟» با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گرفت. این دو نویسنده به مطالعاتی در زمینه زنان و کارآفرینی در مناطق مختلف جهان پرداختند. آنها تأیید می کنند که کارآفرینی به شدت به هنجارهای اجتماعی بستگی دارد.

به عنوان مثال، در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)، علیرغم این واقعیت که در اکثر کشورهای آنجا، زنان بر اساس قانون اساسی دارای حقوق برابر هستند و هیچ قانون رسمی شرکت‌های تحت مالکیت زنان را ممنوع نمی‌کند، زنان بسیار کمتری نسبت به مردان از نظر کارآفرینی فعال هستند. نویسندگان این موضوع را به ساختار اجتماعی محافظه‌کار در منطقه بازمی‌گردانند. انتخاب‌های کارآفرینی زنان باید به هنجارهای جنسیتی و دستورالعمل‌های مذهبی مانند تفکیک جنسیتی احترام بگذارد. اغلب، سازمان‌های مبتنی بر زنان مبتنی بر خانه هستند و نقش‌های سنتی زنانه را منعکس می‌کنند. در برخی کشورها، تحرک فیزیکی زنان محدود شده است، و به عنوان مثال، بانک ها ممکن است هنگام درخواست وام، از اعضای مرد خانواده درخواست کنند.

بر اساس گزارش بانک جهانی، در آمریکای لاتین، 50 درصد از مشاغل متعلق به زنان است. قوانین ضد تبعیض برای تقویت برابری جنسیتی در چند کشور مانند آرژانتین، بولیوی، برزیل، کلمبیا و پاراگوئه وجود دارد. با این وجود، هنجارهای فرهنگی ماچیسمو حاکم بر این است که نقش اصلی زن همچنان نقش مادری است. موقعیت اجتماعی آنها فعالیت های تجاری آنها را محدود می کند. در نتیجه، زنان اغلب به شرکت‌های خرد متوسل می‌شوند و بیش از 54 درصد از مشاغل زنان غیررسمی هستند. در مجموع، نویسندگان می گویند، دسترسی به منابع مالی همچنان یکی از نگرانی های اصلی برای شرکت های زنان در منطقه است. محصولات مالی خرد می توانند در اینجا کمک کنند، اما به طور معمول مشتریان ثروتمندتر را هدف قرار می دهند و زنان روستایی فقیر را حذف می کنند. زنان اغلب مجبورند نرخ های بهره بالاتری بپردازند که آنها را به دام بدهی سوق می دهد. علاوه بر این، خودمختاری اقتصادی که آنها از طریق شرکت خود به دست می آورند ممکن است توسط همسرانشان به عنوان یک تهدید تلقی شود.

در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، طبق آمار بانک توسعه آفریقا، نرخ کارآفرینی زنان بالاترین میزان در سطح جهان است. در اینجا، زنان دو برابر بیشتر از جاهای دیگر احتمال دارد که یک شرکت را راه اندازی کنند و زنان 50 درصد از کارآفرینان را تشکیل می دهند. در این منطقه نیز، سرمایه گذاری آنها عمدتاً مشاغل خرد و کوچک در بخش غیررسمی است. فقدان عمومی دارایی مناسب به عنوان وثیقه بانکی دسترسی آنها را به منابع مالی محدود می کند که در غیر این صورت می تواند به رشد آنها کمک کند.

نویسندگان نتیجه می گیرند که در مجموع، علیرغم زمینه های مختلف کشور، توانمندسازی محدودی را می توان در ارتباط با کارآفرینی مشاهده کرد. آنها خاطرنشان می کنند: «مانع توانمندسازی زنان این واقعیت است که آنها زن هستند، که توسط فرهنگ ها و نظم اجتماعی مردسالار غالب تقویت شده است». با توجه به عدم توازن قدرت ریشه‌دار در بیشتر مناطق، توانمندسازی و آزادی همراه که انتخاب زندگی مستقل را نشان می‌دهد، همچنان در جنوب جهانی محقق می‌شود. بنابراین، در حالی که کارآفرینی به زنان اجازه می دهد “شکل محدودی از رهایی” را به دست آورد و منجر به برداشته شدن برخی محدودیت ها و زیر سوال رفتن برخی از هنجارهای اجتماعی می شود، با این حال آنها بر این عقیده هستند که قدرتی که در اینجا به کارآفرینی زنان نسبت داده می شود، اغراق آمیز به نظر می رسد.

 

ترجمه: ناهید حسینی